آخرین اخبار
کد مطلب: 124362
مشاوراني که ممکن است #مايه_شرمساري بشوند
تاریخ انتشار : 1395/09/07 08:33:43
نمایش : 4169
تاکتيکي که دولت به سفارش برخي مشاوران از سال نخست و براي به حاشيه بردن مسائل اصلي کشور کم و بيش از آن استفاده کرده و بنا به ظرفيت‌هاي رسانه‌اي سعي کرده است فراواقعيتي مهم‌تر از واقعيت‌ها بسازد.
به گزارش سلام لردگان؛  به نقل از  راه دانا؛ در سال پاياني دولت جناب روحاني ديگر نه فقط براي اهل فن بلکه حتي براي عامه مردم هم دلايل واکنش‌هاي هيستريکي چون نامه مايه شرمساري براي لغو يک سخنراني و اقداماتي از اين دست تقريبا روشن است؛ تاکتيکي که دولت به سفارش برخي مشاوران از سال نخست و براي به حاشيه بردن مسائل اصلي کشور کم و بيش از آن استفاده کرده و بنا به ظرفيت‌هاي رسانه‌اي سعي کرده است فراواقعيتي مهم‌تر از واقعيت‌ها بسازد و به خورد خلق‌الله بدهد و البته عده‌اي هم گويا خواسته يا ناخواسته در تکميل اين پازل، کمک‌رسان بدنه ملول و خسته دولت بوده‌اند اما همان طور که قبلا هم گفته شد جناب روحاني و مشاورانش يک بدبياري بزرگ دارند و آن هم اين است که واقعيتي هم وجود دارد که دور از صفحات روزنامه‌هاي زنجيره‌اي و سايت‌هاي يارانه‌اي در صحنه واقعي زندگي مردم جاري مي‌شود و در سال پاياني دولت بدجور هم پرده برانداخته است. امروز درباره عملکرد دولت يازدهم حتي بين همپيمانان دولت هم اجماع کاملي وجود دارد که در بر پاشنه کارآمدي و اميد نمي‌چرخد. مثلا محمدرضا تاجيک درباره عملکرد دولت و اوضاع اجتماعي آن مي‌گويد: «بي‌ترديد آنچه به‌ نام جريان اعتدالگرا مطرح شد نه داراي پايگاه گفتمان و نه داراي گفتماني بود هر چند به‌ صورت تساهل و تسامح اسمش را مي‌گذارند گفتمان اعتدالگرا اما هيچ‌چيز از اين گفتمان بهره نبرده است و هنوز نتوانسته خودش را در قامت گفتمان عرضه کند و هيچ گرانيگاه و خاستگاه وسيع طبقاتي نداشت. اگر بخواهم صريح بگويم تنها شانس آقاي روحاني در انتخابات آتي فقدان آلترناتيو است. آقاي روحاني نه اينکه آلترناتيو برتر جامعه باشد و نه اينکه تنها بازيگر مقبول کشور در عرصه سياست باشد اما چون بازيگر ديگري نيست، با کارت ديگري نمي‌شود بازي کرد. فرض من اين است که در شرايط عادي همين اتفاق خواهد افتاد، البته نه به علت اينکه دولت کنوني دولت موفقي در عرصه‌هاي اقتصادي و سياسي و فرهنگي بوده است». يا صادق زيباکلام در اظهار نظراتي صريح‌تر مي‌گويد: «دولت آقاي روحاني خسرالدنيا والآخره شده است؛ دولت در زمينه مسائلي که مردم متوجه آن بشوند و با گوشت، پوست و استخوان خود آن را لمس کنند همچون کاهش رکود يا بيکاري عملا کاري نکرد و در زمينه جذب سرمايه‌گذاري خارجي که موجب رونق در کشور شود نيز موفق نبود. روحاني در حالي دائما از اقتصاد صحبت مي‌کند که خيلي کارنامه موفقي در اين حوزه نداشته». يا ابراهيم اصغرزاده يک گام جلوتر مي‌آيد و درباره تصويري که از دولت در ذهن مردم در حال شکل‌گيري است توضيح مي‌دهد: «دولت در اين زمينه گرفتار است. دولتي که به مردم مي‌گويد ٤٥ هزار تومان يارانه نگيريد تا بتوانيم برنامه‌هاي توسعه را پيش ببريم از آن سو نمي‌تواند به مديرانش بگويد شما هم بايد فداکاري کنيد؛ اينجاست که فاقد صلاحيت اخلاقي مي‌شود. آن‌وقت دولتي مي‌شود که از طبقه خاص و منافع طبقه خاصي حمايت مي‌کند اما منافع توده‌هاي مردم را نمي‌تواند بفهمد. دولت دائما ناله مي‌کند که من مجبورم هر ماه يارانه بپردازم اما هيچ حواسش نيست چه مقدار حقوق‌هاي آنچناني دارد حيف و ميل مي‌شود... مي‌خواهم بگويم آقاي روحاني بايد متوجه باشد که درباره دولت ايشان تصويري از يک دولت فشل، ضعيف و امامزاده‌اي که اصلا معجزه نمي‌کند در ذهن مردم دارد شکل مي‌گيرد».

2- اين جمع‌بندي آقايان از اوضاع اقتصادي و به تبع آن اجتماعي دولت احتمالا مبتني بر برخي داده‌هاي آماري هم هست. حقيقت ماجرا اين است که اوضاع دولت در 2 حيطه توليد و توزيع در امر اقتصاد بشدت دراماتيک است؛ گزارش جديد بانک مرکزي درباره نابرابري درآمدي در سال 94 نشان مي‌دهد اختلاف و شکاف طبقاتي در 3 سال اول دولت روحاني بشدت افزايش يافته است. براساس گزارش رسمي بانک مرکزي، ضريب جيني به 37/0 و سهم 10 درصد ثروتمند جامعه به 10 درصد فقير جامعه از 23/8 در سال 92 به 72/9 در سال 94 افزايش يافته است، همچنين افزايش ضريب جيني به رقم ۳۹۹/ ۰ در سال ۹5 بالاترين رکورد شکاف طبقاتي در سال‌هاي اخير محسوب مي‌شود. اين در حالي است که در سال‌هاي اوج تحريم يعني در سال‌هاي پاياني دولت دهم هم هيچگاه ضريب جيني از ميزان ۳۸۳/0 بالاتر نرفت اما در دولت جناب روحاني و لابد با رفع بالمره تحريم‌ها ميانگين ضريب جيني به ۳۹9/0 افزايش يافته است.
همچنين نرخ بيکاري هم در اين دولت براي نخستين‌بار بعد از 4 سال از 12 درصد عبور کرده است. طبق اعلام مرکز آمار نرخ بيکاري تابستان امسال به 7/12 درصد رسيده که در 17 فصل گذشته بي‌سابقه بوده است. طبق آمارها يک‌ميليون نفر در دولت يازدهم شغل خود را از دست داده‌اند و نرخ بيکاري در 22 استان دو رقمي شده است.
3- حال مساله اين است که با اين اوضاع اقتصادي مشاوران جناب روحاني آيا باور دارند ساختن مسائلي از جنس مساله علي مطهري همچنان مي‌تواند راه‌حل نهايي برون‌رفت دولت از اين شرايط باشد؟ جالب اينجاست که بيشتر مديران دولت روحاني که در دوره اصلاحات هم مدير بوده‌اند نتيجه چنين رويکردي را در پاي صندوق‌هاي راي از انتخابات شوراي شهر دوم به بعد ديده‌اند و خوب مي‌دانند در حالي که مساله اصلي مردم معيشت و اقتصاد است سخن از آزادي بيان گفتن و تلاش پشت پرده براي بستن دهان منتقدان چه نتيجه‌اي به همراه دارد. واقعيت اين است که دولت روحاني رانتي‌ترين دولت پس از پيروزي انقلاب است که در 3 سال اخير حداقل از 2 موهبت بزرگ بهره‌مند شده است: اول همراهي کم‌سابقه اجزاي مختلف حاکميت در پروژه اصلي دولت يعني برجام و ديگري برخورداري از امکان عدم حضور آلترناتيو‌هاي اصلي در فضاي رقابت سياسي.
2 امتيازي که به نظر مي‌رسد به دولت داده شده تا با خيالي راحت و حداکثر توان دور از حاشيه‌سازي به مسائل اصلي کشور بپردازد و با دست فرماني که خود مي‌پسندد امر اقتصاد را ساماندهي کند تا شعار چرخ زندگي مردم بچرخد مايه شرمساري نشود اما به نظر مي‌رسد با وجود همه اين امتياز‌ها نتايج رضايتبخش نيست و استراتژي مشاوران دولت دور کردن جناب رئيس‌جمهور از واقعيت‌هاست، استراتژي‌اي که مي‌تواند مايه شرمساري ماندگار دولت شده و سبب شود دولت روحاني مسير دولت اصلاحات را با سرعت بيشتري بپيمايد.
4- بابک داد در سايت خود با مرور خاطرات خويش مربوط به دوران خبرنگاري مي‌نويسد: بعد از انتخابات دوم خرداد، گهگاهي ضعف‏ها و کاستي‏ها را در قالب نامه به گوش آقاي رئيس‌جمهور مي‏رساندم اما به محض اينکه زبان قلمم طعم انتقاد يا سوال از اصلاحات گرفت، پروسه بايکوت شروع شد! در اولين مسافرتم در تيم همراه رئيس‌جمهور به استان زادگاه مادرم لرستان رفتيم. استاني فوق‌العاده غني اما فوق‌العاده فقير! بعد از بازگشت از سفر، اولين سفرنامه را نوشتم و خيلي اتفاقي، مستقيما به آقاي رئيس‌جمهور تحويلش دادم! بلافاصله از سوي يکي از مسؤولان دفترشان بدرستي توبيخ شدم که چرا سلسله مراتب را رعايت نکرده‏ام و گزارش را به دفترشان نداده‏ام تا لابد سانسور شود شبيه موارد بعدي که سانسور هم شد! در آن سفرنامه يک صحنه را شرح دادم که درست زير جايگاه سخنراني ديده‏ بودم! هيات همراه و شخصيت‏ها و کارکنان نهاد رياست‌جمهوري، زير جايگاه در حال خوردن انواع شيريني، ميوه، آبميوه و نوشابه بودند و آن سوي فنس‏هاي مستحکم، زنان و کودکان اهل دورود زير آفتاب سوزان، گوش به سخنان خاتمي درباره عدالت و کرامت انساني سپرده بودند و چشم‌شان هم به اين بخور بخور بود!
گزارش توصيفي من از اين وضع، مجوز ورود مرا براي هميشه لغو کرد. برنامه‏ها و جزئيات را از من پنهان مي‏کردند تا جا بمانم. دير به برنامه‌ها مي‌رسيدم اما هنوز زير جايگاه سخنراني، پوست‏هاي موز و هسته‏هاي شليل و قوطي‏هاي نوشابه بر جاي بود. خبرنگار اين چيزهاي کوچک را دليل اتفاقات بزرگ‌تر مي‏داند. نگاهش شايد گاهي سمبليک باشد اما واقعي است و او مي‌بيند که مردم، چگونه بدبين و دلزده مي‌شوند! چيزي که مسؤولان اصلاح‌طلب متوجه نشدند اين حقيقت بود که آن پوست موزها، روزي زير پاي‌شان خواهد رفت که رفت و اصلاحات را هم عقيم خواهد کرد و بر زمين خواهد کوفت که کوفت! بهانه بايکوت‌شدنم از سوي برخي مسؤولان مدعي اصلاحات نداشتن تعامل مثبت بود، برخي از همين افراد که خيلي اهل تعامل مثبت بودند بعدها در پروژه‏هاي اقتصادي وسيعي مثل فرودگاه امام خميني يا صنايع ديگر نشان دادند معناي واقعي تعامل يعني چه! بعضي از همان اشخاص هم، امروز باز شده‏اند مدافعان آزادي بيان و رنج مردم! چيزي که آنها ندانستند اين بود که هر خبرنگاري که بتواند آب دهان دخترک دورودي را ببيند، نمي‏تواند اهل چنين تعامل مثبتي بشود و نمي‏تواند گوشه‏اي بنشيند و بگويد؛ ما هيچ؛ ما نگاه...»

 

 

منبع:وطن امروز

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس